انجام پایان نامه
پایگاه تخصصی تحلیل آماری و داده پردازی مشاوران ایران با سال ها تجربه و انجام بیش از صدها پروژه تحلیلی، سازمانی و دانشجویی آماده ارائه کلیه خدمات مشاورهی آماری در رشتههای :
تحلیل آماری به علم جمع آوری داده ها طبقه بندی آن ها ، تحلیل و تغییر اطلاعات بدست آمده گفته میشود. در این درس ابتدا به روش علمی و جایگاه آمار دیتوان خوشحالی را درجهبندی نمود وآن را برای تک تک افراد مشخص کرد. برای انجام این امر باید تمام افراد شهر را در مدت زمان کوتاهی مورد مطالعه قرار دد. بیایید فرض کنیم که یک پژوهشگر ساعت برنارد داشته باشد و یک لحظه زمان را متوقف کند و تمام افراد شهر را ببیند و از روی حالت چهره و یا رنگ و روی صورتشان، بفهمد که یک نفر شاد است یا نه. و اینها را در یک فرم علامت بزند. اما آیا این کاری درست است؟ آیا از روی شکل افراد می تواند به این مسئله پی ببرد؟ پاسخ مشخص است نگاه به چهره یک فرد به تنهایی نمیتواند اندازهگیریای درستی از خوشحالی وی باشد. جدای این مشکل، بیایید به دنیای واقع برگردیم و به یاد آوریم فرض ما این بود که ساعتی وجود دارد که همهی افراد شهر را در یک لحظه در زمان متوقف میکند و پژوهشگر وقت و حوصله زیادی دارد و می تواند به همهی آنها سر بزند. پس در اصل وی در دنیای واقعی، دو مشکل دارد: یکی چگونگی مشخصنمودن خوشحالی یک فرد و دیگری دسترسی به همهی افراد شهر برای سنجش خوشحالبودن آنها. پژوهشگر دیگری را در نظر بگیرید که دنبال روش دیگر می رود. وی میگوید من میدانم در این شهر 200 روانشناس وجود دارد و می روم از آنها میپرسم که آیا افراد شهر خوشحال هستند یا نه و آن را در فرم خود ثبت میکنم.
این کار ممکن است مشکلات قبلی را نداشته باشد، ولی مشکل دیگری که پیش میآید این است که شاید اکثر افراد شهر به روانشناس مراجعه نکرده باشند. و یا اطلاعات روانشناسان مربوط به یک ماه قبل باشد (زیرا در هر حال از یک روانشناس، احوال افراد دیگر پرسیده میشود)
برای غلبه بر این مشکلات میباید به فکر ابزاری بود که متغیر مورد بررسی ( خوشحالی) را به درستی بسنجد.
انسان در زمینههای مختلف، ابزار متفاوتی برای اندازهگیری مفاهیم اختراع کرده و مورد استفاده قرار داده است. ابزاری که هر یک در پیشرد شاخهای از علوم کارساز بودهاند. مثلاً اگر بخواهیم ببینیم که آیا یک شهر آب وهوای گرمی دارد یا نه، از دماسنج استفاده میکنیم. و یا برای دیدن اینکه فشارخون یک فرد بالاست یا پایین، از فشارسنج بهره میگیریم.
حال دوباره مشکل دوم را فراموش و فرض کنید که ساعت برنارد را در اختیار دارید و چیزی شبیه فشار سنج یا دماسنج با نام خوشحالیسنج، اختراع شده است که درجهی خوشحال بودن افراد یک شهر را مشخص میکند. اگر شما چنین وسیلهای را در اختیار داشته باشید، تنها باید دو چیز را مشخص کنید تا بتوانید به نتیجه درست برسید: یکی اینکه چه درجهای از خوشحالی را خوشحالی بالا یا پایین تعریف کنید و چگونه این درجات محاسبهشده برای تکتک افراد را در نتیجهگیری خود برای تمام افراد شهر جای دهید. برای مشخص کردن جواب مسئله نخست می توانید درجات خوشحالی سنج را به دو قسمت تقسیم کنید. مثلاً اگر خوشحالی سنج 10 درجه دارد، درجات بالاتر از 5 را خوشحالِ زیاد و کمتر از 5 را خوشحالِ کم تعریف کنید. و برای اینکه وضعیت را در بین تمام افراد شهر مشخص کنید، از نتایج میانگین بگیرید.
به یاد داشته باشید که باید مطمئن شوید خوشحالیسنج شما خراب نیست. برای حل این مسئله می توانید با چند خوشحال سنج دیگر، افراد را مورد آزمون قرار دهید.
حال بیایید به دنیای واقعی برگردیم. و متأسفانه باید این حقیقت را قبول کنیم که ساعت برناردی وجود ندارد و امکان این که تمام شهر را مطالعه نمود وافراد آن را متوقف نمود وجود ندارد. همچنین چیزی به عنوان خوشحال سنج، وجود خارجی ندارد.
پس در دنیای واقع و خارج از فرض ذهنی، می بایست راهحلی برای این مشکلات بیابیم. برای حل مشکل اول میتوان از تکنیکهای نمونهگیری و یک سری فرضهای آماری استفاده کرد، به این ترتیب که به صورت تصادفی، تعداد کمتری از مردم شهر را مورد مطالعه قرار داده و نتایج را با احتمال و درجهای از خطا، به کل افراد شهر تعمیم داد. برای حل مشکل دوم هم راههای مختلفی وجود دارد. میتوان چند پرسشنامه تدوین کرد. و از نمونه انتخاب شده چند بار به جمعآوری اطلاعر آن اشاره شده و در ادامه نحوه ارزیابی جوامع آماری و نمونه گیری بیان گردیده است. همچنین در انتهای درس کاربرد کلی آمار در علوم مختلف تشریح شده. بر اساس نمودار ارائه شده در این درس می توان اصول کلی کاربرد آمار در علوم مختلف را درک نمود.
دادن عدد به پدیده ها و تکرارپذیری هدف آمار و تحلیل آماری
همه ما در زندگی خود ار آمار استفاده میکنیم و در تصمیمگیریهای خرد و کلان خود، از آن بهره میجوییم. برای نمونه، ممکن است، چند بار تجربه خوبی از تجارت با تاجر قد بلند نداشته باشید، از آن به بعد ناخودآگاه ممکن است در برخورد تجاری با تاجران قد بلند، محتاط عمل کنید. به عنوان مثال دیگر، ممکن است شخصی را مشاهده کنیم که در قرعهکشی بانکی شرکت کرده و مقدار زیادی پول برنده شده است، او از این به بعد سعی میکند در بیشتر قرعهکشیها شرکت کند. و یا شاید با در رفتار برخی از افراد نسبت دادن خصوصیت یک یا چند نفر به تمام همشهری های آنان مشاهده شود. در این گونه مثالها یک فرد بر اثر یک یا چند تجربه خود به نتیجهای میرسد. و این عمل وی در واقع استفاده از نوعی روش آماری است. روشی که پدیدهها را کمٌی کرده و یک نتیجه از آن میگیرد (در گذشته چند بار در یک موقعیت چنین امری اتفاق افتاده پس در در آینده اگر در این موقعیت قرار گرفتم، فلان کار را میکنم ،حال تصور کنید که از این روش آماری به صورت منسجمتری استفاده شود. برای نمونه فرض کنید یک فرد با 300 تاجر قدبلند در یک شهر تجارت کند و تجربه وی از این تجارت ناخوشایند باشد. حال دادن عدد یک مفهوم و یک نتیجه مفید پیش روی فرد میگذارد و آن اینکه بهتر است در آن شهر و وقتی با تاجر قدبلند شماره 301 ملاقات میکند، محتاطتر عمل کند و یا اصلا با او معامله نکند.
آمورش تحلیل اماری شرکت مشاوران ایرانبا این روش احتمال تکرارپذیری نتایج را بالا می برد. تکرارپذیری یکی از اصول مهم روش علمی است
آمار، علم استفاده از اعداد و کمیتها در راستای ایجاد مفهوم و نتیجهگیریهاست. به وسیله روشها و تکنیکهای آماری میتوان به کمیسازی مفاهیم مختلف پرداخت، چند مفهوم را با هم مقایسه نمود و به هر مفهوم رتبه و معنای خاص به خود را بخشید.کمیسازی و دادن عدد به مفاهیم، فرض اصلی و اولیه علم آمار است. و زمانی که این امر به درستی تحقق یابد، میتوان نتیجه درست از مفاهیم آماری گرفت.
فرآیند عمومی تحلیل آماری
این فرایند کمیسازی تا رسیدن به نتیجه درست را میتوان در شکل زیر نمایش داد.
چیزی که از آن با عنوان« تحلیل آماری» یاد میکنیم، تحلیل علمی قضایا و مفاهیم است که شکل اصلی این روند در نگارهی بالا نمایان است.
برای مثال فرض کنید میخواهیم بدانیم آیا شهروندان یک شهر خوشحال هستند یا نه ( میتوانید اهداف دیگری را نیز در نظر گرفت برای نمونه سنجش مفاهیم دیگری همچون خونگرم بودن و مهماننواز بودن، ثروتمند بودن، سالم بودن، باسواد بودن ویا پیش بینی واکنش آنها نسبت به گرانی یا وضعیت سیاسی). بیایید با هدف دانستن این موضوع که آیا شهروندان یک شهر خوشحال هستند یا خیر، به پیش برویم. در ابتدا ما باید بفهمیم که خوشحالی یعنی چه. به بیان دیگر، باید مشخص شود که وقتی میگوییم یک فرد خوشحال است، این امر ناشی از چه اتفاقی بوده است. بنابراین ما باید کار خود را از نقطه صفر آغاز کنیم تا به هدفمان برسیم. برای این کار ابتدا باید بفهمیم که آیا قبلاً کسی خوشحالی را تعریف کرده یا نه. و آیا کسی در مورد اندازهگیری خوشحالی پژوهشی انجام داده است یا نه. این مرحله از کار به « پیشینه شناسی» معروف است. ممکن است ما تعاریفی که از خوشحالی ارائه شده است را دارای کیفیت کافی نیابیم و برای بهبوددهی به آن در صدد تعریف مجدد آن یا تکمیل تعریف قبلی برآییم. مثلاً ممکن است قبلاً پژوهشگری خوشحالی را « خندیدن به مدت 20 دقیقه درطول روز» تعریف کند و ما آن تعریف راکاملتر کرده و به « خندیدن به مدت 20 دقیقه و احساس مفید بودن در طول روز» تبدیل کنیم. در واقع هدف این مرحله این است که تعریف عملی از متغیر خوشحالی ارائه شود، و دقت در کارهای گذشته میتواند راه را برای رسیدن به این هدف هموار سازد. اگر بخواهیم تحلیل آماری داشته باشیم، باید مشخص کنیم که اولاً چگونه یک نفر خوشحال است، و چگونه مات پرداخت و یا چند سوال با مفهوم یکسان را در پرسشنامه گنجاند تا از صحت دادههای گرفته شده اطمینان حاصل کرد. این اطمینان را نیز میتوان با استفاده از برخی تکنیکهای آماری به دست آورد..
تحلیل آماری و علوم مختلف
مثالی که در این جا بیان شد، نمونهای خاص بود ولی میتوان موارد ذکرشده در شکل انتهای همین صفحه را در علوم مختلف و با کمی تغییر شرایط، با مراحل ذکرشده در مثال قبل، مقایسه نمود